به تاریخِ 28 خرداد ماهِ سال 1399؛ در ساعتِ یکِ بامداد؛ بَر خاکِ مُشکبوی و عشقپرورِ شیراز. ============================================== زِ طریقِ بندگیِ علی، نه اگر بشر به خُدا رسد به چه دِل نهد؟ به که رو کند؟ به چه سو رَوَد؟ به کجا رسد؟! زِ خدا طَلَبْ دلِ مُقبِلی ، به علی زِ جانْ متوسّلی که اگر رسد به علی دلی، به علی قسمْ به خدا رسد ازلی ولایتِ او بُوَد، ابدی عنایتِ او بُوَد زِ کَفِ کفایتِ او بُوَد، به خدا هر آنچه به ما رسد به علی اگر بَری التجاء، چه
اشتراک گذاری در تلگرام
به هوش باش که هنگامِ بادِ استغنا هزار خرمنِ طاعت به نیمجو نخرند حضرت حافظ این روزها همه جا صحبت از کروناست و همه به سیاقِ سایر ایامی که جوّ خاصی بر محیط اجتماعی غالب میشود، کارشناس شدهاند، منتها این بار کارشناسِ قرنطینه و ویروس و ایمونولوژی و بیماریهای عفونی و تنفسی»! طوری که کار از راننده تاکسیها (که این روزها بازارشان کساد است) گذشته و حتی اگر سراغ جناب بقّال محله هم بروید در مضرّات راهبرد ایمنی گلّهای» (Herd Immunity) دادِ سخن میدهد و تمنّای
اشتراک گذاری در تلگرام
شاید همۀ حکایت همین باشد. روزگارْ افسار گسیخته» میرود. این نوشتکهایی که سالهاست در این فضا به یادگار مانده، برای من همان رایحۀ بیریای کوچهباغهای کاهگلیِ شهرِ اجدادیام را دارد. همان که بعد از هجومِ مدرن-ایته»ی بیقوارۀ بیبنیادِ بیهمهچیز، رفت؛ گویی که هرگز نبوده. اما دلخوشم به اینکه گرچه فراموشش کرده بودم و اتفاقی گذرم به آن افتاد، اما اینجا هنوز مانده، تا در دلِ خودش برایم حافظِ آن رایحه باشد.
اشتراک گذاری در تلگرام
ز دست دیده و دل هر دو فریاد/ که هر چه دیده بیند، دل کند یاد بسازم خنجری، تیغش ز پولاد/ زنم بر دیده تا دل گردد آزاد یک پیشفرض واضح دو بیت بالا این است که ریشهی خواستن را در دیدن میداند و قصد دارد با از بین بردن ابزار بینایی مشکل را حل کند. اما به نظرم این کار، چیزی به جز پاک کردن صورت مسئله نیست. دیده» ابزاری بیش نیست و دیدن» هم یک عمل طبیعی در کنار تمام اعمال طبیعی دیگر بدن انسان است. آن چیزی که در واقع باعث میشود ما آنچه را که میبینیم، بخواهیم و
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت