محل تبلیغات شما
شاید همۀ حکایت همین باشد. روزگارْ افسار گسیخته» می‌رود. این نوشتک‌هایی که سال‌هاست در این فضا به یادگار مانده، برای من همان رایحۀ بی‌ریای کوچه‌باغ‌های کاهگلیِ شهرِ اجدادی‌ام را دارد. همان که بعد از هجومِ مدرن-ایته»ی بی‌قوارۀ بی‌بنیادِ بی‌همه‌چیز، رفت؛ گویی که هرگز نبوده. اما دل‌خوشم به اینکه گرچه فراموشش کرده بودم و اتفاقی گذرم به آن افتاد، اما اینجا هنوز مانده، تا در دلِ خودش برایم حافظِ آن رایحه باشد.

ز کفِ کفایتِ او بُوَد...

کرونائیّات (1): از عجائبِ این روزهای ما!

بویِ کاهگلِ مانده از گذرِ روزها

مانده، ,فراموشش ,کرده ,اتفاقی ,گذرم ,گرچه ,بودم و ,کرده بودم ,فراموشش کرده ,و اتفاقی ,اتفاقی گذرم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود رمان جدید